آگاهی از عشق
آگاهی از عشق
عشق معمولاً مدتها مخفی می ماند. مانند یک راز، مانند دانه ای در خاک تا زمانی که دانه ترک بردارد و آرام آرام سر از خاک در آورد.
احساس این که « امری شگرف رخ داد است » ، « اتفاقی افتاده است »، آغاز یک حس درونی است. اولین دریافت عشق، اولین نشانه ها و نهایتاً اولین آگاهی سخت هیجان انگیز است و اجبار به انتخاب و پذیرفتن عواقب هر انتخاب را به همراه دارد. مانند اولین جوانه ای که کشاورزی بی تجربه در زمین می بیند. بدون تجربه هرگز نمی توان در ابتدا تشخیص داد که این جوانه ی کدامین گیاه است . آینده ای بارور دارد یا آینده ای سترون، یکساله است یا چند ساله، یا درختی تنومند؟! اما آنچه مهم است این است، که می توان آن را دید و شاهد روییدن آن بود و دیدن، همان آگاهی است و انتخاب در اینجا معنا می گیرد. انتخاب این که آن را نادیده بگیریم یا آنکه ببینیمش؟! انتخاب این که از آن مراقبت کنیم یا این که رهایش کنیم. اگر مراقبت را پذیرفتیم نمی دانیم این جوانه ی کدامین گیاه است و انتظار همه چیز می رود. انتظار این که طول عمر این جوانه چند ماهی بیش نباشد و انتظار این که گیاهی چند ساله باشد، انتظار این که درختی بارور باشد و یا این که گیاهی هرز و بیهوده .
آگاهی از عشق
ارسال یک پاسخ