دلایل درست و نادرست ازدواج
دلایل درست و نادرست ازدواج
برای ازدواج کردن دلایل بسیاری وجود دارد، اما برای ازدواج نکردن دلیل آوردن اغلب سخت ومشکل است. در این قسمت دلایل درست ازدواج را که می تواند به ازدواج موفق منتهی شود، فهرست می کنیم و در آخر دلایل منفی و استدلالهایی که می تواند به یک ازدواج نافرجام منتهی شود را خواهیم آورد.
دلایل درست ازدواج
۱- مصاحبت و همراهی: شریک شدن با دیگری در زندگی دلیل رایج و مناسبی برای ازدواج است. مصاحبت و همراهی به این معنی است، که در سفر زندگی شریک و همراهی داشته باشیم. هر چند برخی از مردم به اشتباه تصور می کنند که ازدواج به تنهایی آنها خاتمه خواهد داد. مطلب مهم اینجاست که چه کسی پیشقراول این سفر خواهد بود .
آیا هر دو در یک راه می خواهند بروند، یا این که یکی از همسرا ن (معمولاً آقایان ) دیگری را در سفر خود شریک می کند. اگر زن برای خود مقصدی نداشته باشد، شاید بتوان او را به همراهی فرا خواند. اما همراهی با فردی که قصد معینی ندارد، چندان رضایت بخش نیست و اگر دیگری را با اجبار همراه خود کنیم، باز هم سفر دلنشین نخواهد بود و تعارض و دلزدگی را در خود نهفته دارد.
۲- عشق و صمیمیت: نیاز به عشق و صمیمیت، با نیاز به مصاحبت و همراهی رابطه دارد. محبت اصیل و حقیقی برای فرد فرد آدمیان هدیه ای فوق العاده است.
۳- شریک حمایت کننده: دلیل مناسب دیگر، فرصتی است که ازدواج برای رشد فرد به عنوان یک انسان فراهم می کند. اگر یکی از دو نفر فقط به فکر رشد خود و علایق حرفه ای و نیاز خود به شهرت و موفقیت باشد، ازدواج نمی تواند بقا داشته باشد؛ یا حداقل بقای رضایت بخشی نخواهد داشت. اما شریک شدن در موفقیتهای یکدیگر و حمایت اصیل و صمیمانه می تواند ارتباط را تقویت کند و به آن ثبات بدهد. ازدواج مناسب می تواند بهترین فرصت برای موفقیت هر دو نفر باشد.
۴- شریک جنسی: ازدواج منبع با ثباتی برای ارضای جنسی هر دو نفر است و راهی است مشروع و مجاز برای بروز هیجانات و رفتا رهای جنسی. اما اگر ارتباط جنسی دلیل اصلی ازدواج باشد، معمولاً با ازدواج موفقی روبرو نخواهیم شد.
۵- والد شدن: دلیل رایج دیگر جهت ازدواج صاحب فرزند شدن است. والد شدن البته موهبتی آمیخته با تضاد است. از یکسو تربیت فرزند وظیفه ای سخت و اغلب حتی دلسرد کننده است اما از طرف دیگر کاری بسیار رضای ت آور است. وقتی فرزندان بزرگ می شوند و به حد کافی مستقل می شوند، اکثر والدین بیان می کنند که این تجربه برای همه ی عمر آنها کافی بوده است و دیگر نمی خواهند که صاحب فرزند شوند؛ اما اغلب خواهند گفت، که اگر یکبار دیگربه دنیا بیایند باز هم تصمیم به داشتن فرزند خواهند گرفت. هر فردی نمی تواند پدر یا مادرخوبی باشد و دلایل درست و نادرست ازدواج برای ازدواج کردن دلایل بسیاری وجود دارد، اما برای ازدواج نکردن دلیل آوردن اغلب سخت ومشکل است. در این قسمت دلایل درست ازدواج را که می تواند به ازدواج موفق منتهی شود، فهرست می کنیم و در آخر دلایل منفی و استدلالهایی که می تواند به یک ازدواج نافرجام منتهی شود را خواهیم آورد.
دلایل نادرست ازدواج
دلایلی هست که فرد به خاطر آنها ازدواج می کند ، ولی همان دلایل می تواند ازدواج را با مشکلات و تضاد های قابل توجهی رو یا روی کند. دلایل نادرست ازدواج در زیر فهرست شده اند.
۱- شورش بر علیه والدین: برای بسیاری از ما راحت نیست، اقرار کنیم که با والدین خود تعارض داریم. تعارض با والدین، می تواند یکی از دلایلی باشد که فرد جوان را به سوی ازدواج سوق دهد. وقتی که فردی در خانواده ای زندگی می کند که والدین او اهانت کننده و تحقیر کننده هستند، به نظر می رسد که ازدواج انتخاب موجهی باشد. آنهایی که در آتش تعارضهای طولانی مدت والدین سوخته اند، آنهایی که قربانی پدر و مادری معتاد بوده اند و آنهایی که قربانی آزارهای جسمانی،هیجانی و جنسی در خانواده بوده اند، دلایل موجهی دارند تا از خانواده به نحوی بگریزند و از آن دور شوند. اما آیا داشتن دلیل موجه برای « ترک خانواده » ضرورتاً دلیل موجهی برای « ازدواج » است؟! در اینگونه موارد بهتر است که افراد استقلال شخصی خود را بسط دهند و با خانواده ی خود رو در رو شوند به روابط خود و خانواده ی خود بیاندیشند و برای مشکلا ت و مسایل راه حلی بیابند، تا این که درگیر ازدواج شوند و یا به فکر ازدواج باشند. با ازدواج می توان از یک شرایط فاجعه بار گریخت اما با چه بهایی؟ آیا به بهای وارد شدن در یک شرایط فجیع دیگر؟ تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از افرادی که از آزار والدین به ازدواج پناه برده اند، ازدواج آنها نیز آزار دهنده بوده است.
۲- جستجوی استقلال: جوانان کشش زیادی برای این که روی پای خود بایستند و کارهایشان را خودشان انجام دهند و یا مستقل باشند، دارند. اما استقلال امری است که فرد فقط به تنهایی می تواند به آن برسد. با اتکای به هم سر، فرد به استقلال نخواهد رسید .
بسیاری هستند که ازدواج می کنند تا مستقل شوند، اما مستقل شدن سالها وقت می برد و امری است وابسته به خود فرد تا هر چه بیشتر، روی پای خود بایستد.
۳- التیام یک ارتباط شکست خورده: الیتام رنجها و دردهای یک ارتباط شکست خورده ی اخیر، دلیل منفی دیگری برای ازدواج است. این از جمله موضوعاتی است که شناسایی آن در دیگران راحتتر از شناسایی آن در خودمان است. پاسخ رایج به هشدارهای دیگران معمولاً این است که ”نه ! من می فهمم که شما چه می گویید، اما این مورد فرق دارد“. ما تمایل داریم که ارتباط جدید و آمیخته با عشق را تنها از منظر وجوه مثبت بنگریم و از این که ممکن است این ارتباط واکنش به یک ارتباط قبلی باشد می پرهیزیم و غفلت می کنیم. فردی که در موقعیت التیام است، ممکن است برای حمایت هیجانی نیاز به یک ارتباط دیگر داشته باشد. ازدواج زمانی موفق تر خواهد بود که دو نفر « بخواهند » ازدواج کنند تا این که « نیاز » به ازدواج داشته باشند . ارتباطی که بر اساس التیام یکی از دو نفر شکل بگیرد، از همان آغاز در معرض خطر است. چرا که عاطفه ی بین آن دو نه تنها به دلیل دوستی و عشق، نیست بلکه به خاطر شفابخشی و التیام زخمها و جراحات ارتباط دیگری است که قبلاً رخ داده است.
۴- فشار خانواده و یا اجتماع: برخی از خانواده ها مطابق آداب و فرهنگ و عرف خود برای ازدواج به جوانان فشار می آورند. در یک جامعه ی شهری و تحصیل کرده، این فشار می تواند نامحسوس و ظریف باشد. اما در جامعه ای دیگر با صراحت به طور مستقیم از جوان می خواهند که ازدواج کند. خانمها بیشتر در معرض این استرس هستند. بسیاری از دانشجویان وقتی که شهر خود را ترک می کنند و به دانشگاه می روند، پس از مدتی شاهد ازدواج هم کلاسی های دوره ی دبیرستان خود خواهند بود؛ که حتی بچه دار نیز شده اند و همین می تواند بر آنها فشار روانی و استرس وارد کند. در ازدواج نباید عجله کرد. شتاب در ازدواج، بعید است که به ارتباط شاد و سالمی منجر شود. افرادی که با دلایل درست سعی در انتخاب همسر دارند، نباید تسلیم این فشار ها شوند.
۵- ازدواج اجباری: برخی افراد تحت فشار خانواده یا دوستان به یک ازدواج از قبل ترتیب داده شده تن می دهند . گاهی اوقات از زمان کودکی در مورد ازدواج دو نفر صحبت شده است. همه ی خانواده بر این اعتقاد بوده اند، که این دو نفر باهم ازدواج خواهند کرد و حالا که این افراد بزرگ شده اند، احساس فشار و اجبار می کنند که باید باهم ازدواج کنند. ازدواج اجباری در ایران با بالاترین آمار طلاق و مشکلات بعدی همراه است.
۶- نیاز جنسی: ازدواج فقط برای رفع نیاز جنسی احتمالاً نمی تواند به ازدواج موفقی منجر شود. چرا که دیگر عوامل مرتبط با ازدواج، معمولاً از چشم دور می ماند. در این گونه ازدواج زیبایی های ظاهری همسر بیشتر مد نظر قرار می گیرد و شتاب و تعجیل نیز عامل تأثیر گذار منفی دیگری است. این مسأله بیشتر در مردان مشاهده می شود، یا افرادی که بسیار مذهبی هستند. در فرهنگ عامه، عدم ارضای نیاز جنسی سبب برخی بیماریهای روانی دانسته می شود. مثلاً برای بهبود حال بیماران روانی برخی توصیه به ازدواج می کنند، که نه تنها حال بیمار را بهبود نخواهد بخشید، بلکه استرس و فشار روانی بیشتری را ایجاد خواهد کرد؛ که می تواند بیماری را تشدید کند.
۷- دلایل اقتصادی: امنیت اقتصادی و نیز تغییر طبقه ی اجتماعی که با وضعیت اقتصاد ارتباط دارد، همواره یکی از دلایل سنتی ازدواج بوده است. البته در دوره هایی که امنیت اقتصادی کم است، طبیعتاً در نطر گرفتن اقتصاد و مسایل حاشیه ای آن دلیل موجهی برای مردم به نظر می رسد و در بسیاری از ازدواجها این مسأ له پررنگ تر می شود. به نظر می رسد در خانمها این مسأله رایج تر باشد. تکیه بر وضعیت مالی شوهر و یا وضعیت مالی خانواده ی او برای آنها ایجاد امنیت می کند. هر چند که در آقایان نیز این تمایل وجود دارد، اما آنها سعی می کنند که این تمایل را صراحتاً ابراز نکنند. یکی از موارد دیگری که ایجاد امنیت اقتصادی می کند، شاغل بودن هر دو نفر است. چرا که در صورتی که یکی از آنها بیکار شود، دیگری درآمد خواهد داشت و دوره ی بیکاری با امنیت بیشتری سپری خواهد شد .
البته ازدواج، خود به خود امنیت اقتصادی ایجاد نمی کند. اما در اکثر فرهنگها این امر از اهمیت زیادی برخوردار است. در بسیاری از کشورها رایجترین مشکل همسران، مشکل اقتصادی و مالی است.
۸- تنهایی و استیصال: همه ما گاهی در زندگی احساس تنهایی می کنیم. اما ازدواج به این دلیل که احساس تنهایی می کنیم و برای فرار از تنهایی یک دلیل نادرست است. بهتر است تنهایی خود را از راههای دیگری بر طرف کنیم، تا این که بخواهیم با ازدواج آن را رفع کنیم.
۹- احساس گناه: گاهی در رابطه با یک نفر احساس گناه می کنیم و به دلیل احساس گناه یا احساس ترحم با او ازدواج می کنیم. احساس گناه یا احساس ترحم به هر دلیلی که ایجاد شده باشد، یک دلیل نادرست برای ازدواج است.
۱۰- احساس کمبود و تهی بودن: گاهی افرادی که هدفی را در زندگی دنبال نمی کنند، نمی دانند که از زندگی چه می خواهند، احساس ناکامی می کنند و از زندگی خود راضی نیستند، برای حل این مشکلات به ازدواج روی می آورند، که قطعاً دلیل نادرستی برای ازدواج است. مشکلات ذکر شده باید از راههایی غیر از ازدواج حل شود. ازدواج یک رابطه ی درمانی نیست، بلکه یک رابطه ی صمیمانه است.
اغلب ازدواجها با دلایل درست و نادرست آمیخته با هم شکل می گیرند. هر چه که دلایل درست ازدواج بیشتر باشد، احتمال موفقیت و پایداری ازدواج افزایش می یابد.
ارسال یک پاسخ