ده اشتباه در فرآیند آشنایی قبل از ازدواج
ده اشتباه در فرآیند آشنایی قبل از ازدواج
در فرآیند آشنایی ممکن است چند اشتباه بزرگ از طرف ما رخ دهد. ده اشتباه در فرآیند آشنایی قبل از ازدواج، به ترتیب عبارتند از:
۱- سؤالات کافی نمی پرسیم.
بسیاری از ما قبل از شروع یک ارتباط ، حتی به اندازه ی زمانی که می خواهیم یک دست لباس بخریم سؤال نمی پرسیم. با این اشتباه ما فرصت کشف چیزهایی را از دست می دهیم، که دانستن آن می تواند درباره ی انتخاب شریک زندگی ما حیاتی باشد. به نظر می رسد نپرسیدن سؤالات کافی به چند دلیل باشد:
الف – پرسیدن سؤال جنبه های عاشقانه ی ارتباط را مخدوش می سازد.
ما سؤال نمی پرسیم، چون می ترسیم ر ابطه ی عاشقانه ما از بین برود . پرسیدن سؤال فضای ارتباط را تبدیل به فضای یک مصاحبه می کند و ما نمی خواهیم که فضای عاشقانه را تبدیل به یک فضای مصاحبه ای کنیم. اما سؤال کردن شاید عاشقانه نباشد، اما تنها راه هوشمندانه برای شناخت همسر آینده است.
ب – نمی خواهیم جواب سؤالهای خود را بدانیم.
برخی اوقات ما در فکر این هستیم که حتماً با فرد مقابل ازدواج کنیم و نمی خواهیم رابطه به پایان برسد، نمی خواهیم چیز بدی بشنویم، به همین دلیل به طور ناخودآگاه تلاش می کنیم که سؤال نپرسیم. ممکن است بعد از مدتها کسی را یافته باشیم که به ما قول ازدواج داده باشد و می خواهیم سر انجامی بگیریم؛ بنابراین از پرسیدن سؤالاتی که ممکن است این رابطه را خراب کند، پرهیز می کنیم.
ج – می ترسیم متقابلاً از ما نیز همان سؤالات پرسیده شود.
وقتی از خود و زندگی خودمان راضی نیستیم یا از گذشته ی خود شرمساریم و یا با آن کنار نیامده ایم، زمانی که احساس گناه می کنیم و احساس خوبی نسبت به خودمان نداریم، به طرزی ناخود آگاه از پرسیدن سؤال طفره می رویم تا از ما نیز همان سؤالات پرسیده نشود. اگر فردی به این دلایل از پرسیدن سؤال طفره برود، مورد مهمی است؛ چرا که وقتی ما احساس عزت نفس و احترام به خود را از دست بدهیم احتمال این که درگیر یک ازدواج ناموفق شویم، بسیار زیاد است.
د – نمی دانیم درباره ی چه موضوعاتی باید سؤال کنیم.
این یعنی این که ما از ازدواج تصویر روشنی نداریم و نمی دانیم در زندگی مشترک چه اموری از اهمیت برخوردار است که درباره ی آنها سؤال کنیم. به نظر می رسد افرادی که به این دلیل سؤال نمی پرسند، افرادی هستند که یا نیاز به آموزش جدی دارند و یا این که هنوز به پختگی کامل درباره ی ازدواج نرسیده اند.
پرسیدن سؤال شاهراه شناخت دیگری است. هرچه اطلاعات ما درباره ی یک فرد بیشتر باشد، بهتر می توانیم درباره ی او تصمیم بگیریم و هرچه اطلاعات ما در مورد فردی اندک باشد، احتمال این که در رابطه با او عصبانی یا مأیوس شویم، بیشتر خواهد بود. یکی از مهمترین مسایل زمان آشنایی، سؤالاتی است که باید از فرد مقابل بپرسیم. پرسشنامه های زیادی در رابطه با این سؤالات در جهان فراهم شده است. از آنجا که سؤالات زمان آشنایی وابسته به فرهنگ است لازم است، که از پرسشنامه هایی استفاده شود که با فرهنگ ما هماهنگ باشد.
۲- نشانه های هشدار دهنده ی مشکلات بالقوه را نادیده می گیریم.
نادیده گرفتن نشانه های هشدار دهنده، یکی از خطرناکترین اشتباهاتی است که ما در هنگام ازدواج مرتکب می شویم. ما چیزی را از فرد مقابل خود می بینیم که نشانگر این واقعیت است که باید محتاط تر باشیم، اما خود آگاه یا ناخود آگاه از آن چشم پوشی می کنیم. ما این کار را به یکی از روشهای زیر انجام می دهیم.
الف – مسایل را کم اهمیت جلوه می دهیم.
– آن قدرها هم خشمگین نیست.
– آن قدرها هم مواد مصرف نمی کند.
ب – کارهای او را توجیه می کنیم.
-کودکی بدی داشته، به همین خاطر زود عصبانی می شود.
– چون استرس کاری زیادی دارد فعلاً کمی مواد مصرف میکند.
ج – کارهای او را منطقی جلوه می دهیم.
– او واقعاً باهوش است . حیف است که به کارهای نامناسب بپردازد. اگر کار نمی کند در عوض بسیار مطالعه می کند.
– او مرد است و مردها به طور طبیعی خیلی به زنهای دیگر نگاه می کنند.
د – مشکلات و مسایل را انکار می کنیم.
– هیچ کسی تا به حال همانند او مرا دوست نداشته است. چه کسی گفته که او خیلی عصبانی است؟
– او معتاد نیست فقط بعضی وقتها به طور تفریحی مواد مصرف میکند.
معمولاً در زمان آشنایی و نامزدی مشکلات یک ازدواج خود را به صورت برخی از نشانه ها بروز می دهد، اما بسیاری اوقات افراد از دیدن و توجه به آنها اجتناب می کنند.خراب شدن یک رابطه همانند رشد سلولهای سرطانی است. سر طان به طور ناگهانی ایجاد نمی شود، بلکه در طول زمان ایجاد می شود. خراب شدن یک رابطه نیز همین گونه است و ما معمولاً در رابطه هایی که به ویرانی منجر شده اند، می توانیم نشانه های هشدار دهنده را در آغاز رابطه ببینیم.
در زیر برخی از نشانه های هشدار دهنده و معنای آنها را می آوریم.
نشانه ی هشدار دهنده مشکل نهایی
از صحبت کردن در مورد گذشته ی خود اجتناب می کند. از پاسخ به سؤالات طفره می رود. یا این که آنها را کم اهمیت جلوه می دهد. این امکان وجود دارد که مسأله ای جدی را با این کار پنهان می کند؛ نمی خواهد برای بهبود رابطه کاری انجام دهد. جزئیات سوابق خانوادگی خود را فاش نمی کند. زیاد خانواده اش را نمی بیند یا با آنها صحبت نمی کند. با صمیمی شدن مشکل دارد؛ نسبت به اعضای خانواده ی خود، خشم سرکوب شده ای دارد، که ممکن است روی شما فرافکن شود. همچنان با نامزد / همسر قبلی خود تماسهای مکرر برقرار می کند: مرتب با او صحبت می کند یا به او تلفن می زند و شما را دردوستی با او وارد نمی کند یا معرفیتان نمی کند. قادر نخواهد بود به شما قول ازدواج بدهد. این احتمال وجود دارد که مجدداً سراغ نامزد قبلی خود برگردد و هرگز شما را فرد اصلی زندگی خود نکند. بسیار مطیع اعضای خانواده خود است و به نظر می رسد که زیاده از حد با آنها حرف می زند. مقابل آنها نمی ایستد. به آنان اجازه می دهد که به او امر و نهی کنند و آنها نیز حد و مرزی در این رابطه نمی شناسند. قادر نخواهد بود که جای شما را در خانواده خود باز کند و شما همواره در بین آنها احساس غریبگی خواهید کرد. اگر به شما حمله کنند طرف شما را نخواهد گرفت. مشروبات الکلی نوشیده یا مواد مخدر مصرف می کند.
قادر نخواهد بود که بدون « مهمان بازی» و « پهن کردن بساط »در کنار دیگران باشد. این امکان وجود دارد که الکلی باشد یا معتاد به موادمخدر باشد. گرچه او این را انکار خواهد کرد. بی نهایت سفت و دقیق بوده و مرتباً عشق،محبت، توجه و هدایای بسیار به شما می دهد.
این طور بنظر می آید که «بیست و چهار ساعت» فقط به شما فکر می کند. این امکان وجود دارد که روی شما احساس مالکیت شدید داشته و در ضمن بسیار حسود باشد. و برای شما هیچ آزادی قائل نباشد. لاس زدن های مکرر، چشم چرانی؛ نیاز شدید به توجه از جانب دیگران. مراقب خیانتهای احتمالی از جانب او باشید. چنین افرادی هرگز به شما احساس امنیت نمی دهند. نسبت به نامزد / همسر قبلی خود بسیار عصبانی بوده و مدام او را به خاطر مشکلاتی که داشته، مقصر میداند. بدهکار و مقروض بوده و چک های پرداخت نشده ی بسیاری دارد. از لحاظ اقتصادی بی ثبات بوده و مدام می گوید:
«دستم تنگ است». می خواهد که همه جا رئیس باشد. همیشه خود را خیلی قوی جا می زند و همواره « می داند که چه می خواهد » و هیچگونه احساس ترس یا آسیب پذیری بروز نمی دهد.
عاشق کنترل کردن دیگران است . در شروع احساس می کنید که از شما مراقبت می کند، اما دیری نمی پاید که می بینید با یک دیکتاتور زندگی می کنید.
۳- عجولانه و زود هنگام، سازش می کنیم.
یکی دیگر از اشتباهاتی که در زمان آشنایی مرتکب می شویم این است که ارزشها، رفتارها و عادتهای خود را به سرعت تغییر می دهیم، تا وانمود کنیم که با فرد مقابل توافق و هم اهنگی داریم. در ابتدای آشنایی با چشم پوشی و کوتاه آمدن از آنچه که برایمان اهمیت دارد، سعی می کنیم که رابطه را حفظ کنیم. وقتی متوجه می شویم که عقاید و باورها و علا یق ما به مذاق فرد مقابل خوش نمی آید، ممکن است که برای عقاید، باورها و علایق خود اهمیت کمتری قائل شویم، تا وانمود کنیم که بسیار باهم تفاهم داریم. البته کاملاً آشکار است که این یک تفاهم قلابی و ساختگی است. سازشهای عجولانه معمولاً در موارد زیر خود را نشان میدهند.
الف – چشم پوشی از باورها و ارزشهای خود
وقتی که می خواهیم با کسی ازدواج کنیم، باورها، نگرشها و عقاید خود را با او در میان می گذاریم و درباره ی باورها، نگرشها و عقاید او نیز اطلاعاتی بدست می آوریم. اما اگر برخی از ارزشها و نگرشهایمان از همخوانی کافی با ارزش ها و نگرش های طرف مقابل برخوردار نباشد، ما تنها دو راه داریم. اول این که باورها و ارزش های خود را حفظ کنیم و دوم این که برای رسیدن به آن فرد از باورها و ارزشهای خود چشم پوشی کنیم. معمولاً افراد به یک یا چند طریق زیر از ارزشها و باورهای خود چشم پوشی می کنند.
– به اجبار و قبل از آنکه درست باشد و آمادگی آن را داشته باشند تن به رابطه ی جنسی
می دهند.
– از بیان عقیده ی شخصی خود در مورد خطاها و اشتباهات فرد مقابل خودداری می کنند.
– عقاید، باورها و نگرشهای خود را بروز نمی دهند یا آنها را تعدیل می کنند و یا حتی آنها را انکار می کنند.
– در فعالیتهایی شرکت می کنند که به طور معمول از انجام آنها اجتناب می کنند. (مشروب خوردن، مصرف مواد مخدر، تماشای فیلمهای مستهجن و…)
– از اظهار نظر در مورد موضوعاتی که به طور جدی با نظریات فرد مقابل در تضاد است، اجتناب می کنند.
ب – دست برداشتن از علایق و فعالیتهای خود
سازشهای عجولانه گاهی در مورد علایق و فعالیتهای فرد رخ می دهد. این کار معمولاً به دو صورت انجام می گیرد.
– علایق شخصی و کارهای خودمان را رها می کنیم، به خصوص اگر فکر کنیم که برای فرد مقابل، علایق و کارهای ما اهمیتی ندارد یا این که با آینده ی مشترک ما تعارض دارد.
– خود را غرق علایق و کارهای همسر آینده خود می کنیم در حالی که خودمان از آنها لذتی نمی بریم.
ج – کناره گیری از خانواده و دوستان
سازش عجولانه و سازشکاری در مورد ارتباط با خانواده و دوستان نیز به دو صورت رخ می دهد.
– اگر او با دوستان و خانواده ی ما راحت نباشد، وقت کمتری را با آنها سپری می کنیم.
– برای خوش حال کردن او با کسانی وقت خود را سپری می کنیم که از بودن با آنها لذت
نمی بریم.
سازش، مدارا و مصالحه در زندگی مشترک از اهمیت زیادی برخوردار است ، اما وقتی این سازش زود هنگام و ناپخته باشد و از شرایط بالغانه به دور باشد، تأثیر مخربی در ارتباط خواهد داشت. تمامی روابط سالم حاوی درجاتی از مدارا و سازش و مصالحه است، وقتی که متعهد به زندگی با فردی می شویم دیگر نمی توانیم همانند زمان مجردی زندگی کنیم. قبل از ازدواج از آنجا که هنوز به فردی تعهد نداده ایم می توانیم دقت بیشتری به خرج دهیم، چرا که لازم است قبل از هر چیز به خودمان متعهد باشیم تا به دیگری.
۴- تسلیم نیاز جنسی می شویم
وقتی کسی می خواهد ازدواج کند، یکی از مسایل عمده ای که در تصمیم گیری صحیح ایجاد مانع می کند میل جنسی است. فرد هم جوان است و هم می داند که با ازدواج می تواند به میل جنسی خود پاسخ دهد. بنابراین سعی می کند که به سرعت به سمت ازدواج حرکت کند تا به میل جنسی خود پاسخ دهد. در قدیم برای این که جوانها از این اشتباه مصون باشند، رسم بر این بود که اولین جلسه ی خواستگاری بدون حضور پسر برگزار می شد و توصیه می کردند که اول خانواده ها با هم به توافق برسند. اما امروزه دیگر چنین کاری ممکن نیست. امروزه لازم است تا جوانها خودشان سعی کنند که از این اشتباه دوری کنند و بیاموزند که خود را از تاثیر کور کننده ی جاذبه جنسی دور کنند. اگر فردی نتواند خود را از افسون جاذبه ی جنسی رها کند، احتمال این که در دام یک ازدواج نا موفق بیافتد، زیاد است. برای این که از این اشتباه مصون باشیم. لازم است به موارد زیر عمل شود.
– با حوصله و بدون عجله در طول زمان با فرد مقابل خود آشنا شوید.
– برای ازدواج عجله نکنید.
– از هرگونه رابطه ی جنسی، قبل از ازدواج پرهیز کنید.
– اگر در نظر دارید با کسی ازدواج کنید، سعی کنید از رابطه جنسی با او خودداری کنید، تا فرصتی فراهم شود که بدون تأثیر روابط جنسی و جاذبه ی جنسی به شناخت یکدیگر بپردازید.
۵- تسلیم زرق و برق های مادی و ظاهری میشویم.
فردی را تصور کنید که گرم، با محبت، گشاده، متعهد و علاقمند به خانواده است. شخصیتی فعال و پویا دارد و بسیار مردم دار است. بسیار صمیمی است و از زندگی خود راضی است. در ضمن از حس شوخ طبعی بالایی هم برخوردار است. آیا او فرد مناسبی است برای ازدواج؟
حالا فرد دیگری را تصور کنید که کنترل کننده است. می خواهد همه چیز مطابق میل او باشد. اخلاق او وحشتناک است. انتقاد کننده و سرزنش کننده است و نمی تواند صمیمی باشد و همیشه به کار خود فکر می کند. آیا او فرد مناسبی است برای ازدواج؟
اگر فرد اول یک آبدارچی باشد و نفر دوم یک کارخانه دار باشد که ثروت و املاک فراوانی دارد حالا نظر شما چیست؟ آیا تفاوتی برای شما دارند؟
در اجتماع ما و در جهان امروزین تأکید بسیار زیادی بر ثروت و پول و وضعیت ظاهری افراد می شود. در عین حال ثروت و شهرت و پول به تنهایی اغوا کننده و افسون کننده است. بسیاری از ما در برابر ثروت و پول، افسون می شویم. جاذبه ی ثروت برای بسیاری از ما بسیار زیاد است.
بسیاری از ما در انتخاب همسر خود متأثر از عوامل زیر هستیم.
– پول فرد
– ثروت خانوادگی
– قدرت و نفوذ فرد
– شغل او
– شهرت او
– زیبایی او
بسیاری از ما فکر می کنیم که این عوامل در انتخابهای ما تأثیری ندارند، اما در واقعیت چنین چیزی کمتر دیده می شود. مهم است که به لحاظ عوامل بالا شباهتهایی بین دو نفر وجود داشته باشد اما داشتن شباهت با تحت تأثیر قرار گرفتن، متفاوت است. وقتی یک رابطه صرفاً به دلیل مسایل اقتصادی و مادی شکل می گیرد، رابطه ی ناسالمی است.
۶- « تفاهم » را مقدم بر « تعهد » می دانیم.
قبل از این که متوجه شویم که با او تفاهم داریم و قبل از این که متوجه شویم که آیا او همسر مناسبی برای ما هست یا نه، متعهد به ازدواج با او می شویم و سریع قول ازدواج می دهیم. افرادی بیشتر دچار این اشتباه می شوند که:
– مایل هستند متأهل باشند تا مجرد
– آرزومند هستند که دیگر سر انجامی بگیرند و سر خانه و زندگی خودشان بروند.
– از خواستگاری خسته شده اند.
– از طرف دیگران برای ازدواج تحت فشار هستند.
– افرادی که فقط و فقط جنبه های مثبت دیگران را می بینند و در هر فردی می توانند چیزی دوست داشتنی پیدا کنند.
– به لحاظ عاطفی به فرد متعهد شده اند.
۷- تردیدهای خود را نادیده می گیریم.
وقتی در مورد ازدواج با فردی تردیدهایی داریم، ممکن است آنها را نادیده بگیریم. برخی از افرادی که تمایلات وسواسی دارند، به دلیل وسواس، دایماً دچار تردید می شوند. از این افراد که بگذریم، بی توجهی به احساسات درونی و بی توجهی نسبت به تردیدهایی که داریم، مسلماً اشتباه است. زمانی که تردیدی وجود دارد تا وقتی که آن تردید بر طرف نشود نباید ازدواج کنیم. وقتی نسبت به یک نفر شک و تردید داریم لازم است با شناخت بیشتر و با زمان بیشتر و پرس و جوی بیشتر بر تردیدها غلبه کنیم و گرنه نادیده گرفتن تردیدها مشکلی را حل نمی کند. برخی اوقات ما به تردیدهای خود توجه نمی کنیم چون اعتماد به نفس ما پایین است.
۸- « تفاهم » را بر « علاقه و محبت » مقدم می دانیم.
برخی از افراد به نظر می رسد که تفاهم بسیار زیادی باهم دارند و به دلیل همین تفاهم به آنها پیشنهاد می شود که باهم ازدواج کنند. اما علی رغم تفاهم زیادی که باهم دارند، علاقه ای به یکدیگر ندارند؛ و یا بهتر است بگوییم برای یکدیگر جذاب نیستند. معمولاً به این افراد توصیه می شود که ازدواج کنند تا پس از ازدواج علاقه و محبت بین آنها ایجاد شود. لازم است که بدانیم در صورتی که علاقه و محبتی بین دو نفر به طور خاص وجود نداشته باشد، با ازدواج هم آن علاقه ایجاد نخواهد شد. در بسیاری از ازدواجهای بین خویشاوندان یا ازدواجهایی که توسط پدر و مادر ترتیب داده می شود، می توانیم این اشتباه را مشاهده کنیم. درست است که تفاهم در ازدواج لازم است، اما کافی نیست. ازدواج زمانی به سامانی موفق خواهد رسید که سه عنصر « تعهد » ،«علاقه » و « تفاهم » باهم وجود داشته باشد.
۹- باور به این که او را تغییر خواهیم داد.
یکی از باورهای بسیار رایج و غلط در اکثر فرهنگها این باور است که ما می توانیم با عشق، توجه و تلاش، همسر خود را تغییر دهیم. به خصوص خانمها مستعد پذیرش این باور غلط در زمان آشنایی و ازدواج هستند.
۱۰- باور به این که پس از ازدواج مشکلات کم می شود.
بسیاری از ما امیدواریم ، که با ازدواج همه چیز به خیر و خوشی خواهد گذشت. حتی اگر قبل از ازدواج مسایل و مشکلاتی وجود داشته باشد و رابطه ی دوطرف غیرصمیمانه باشد، بازهم فکر می کنیم که با ازدواج همه چیز حل خواهد شد. اما لازم است که به این نکته توجه کنیم که آنچه در خلال آشنایی از فرد می بینیم، به احتمال بسیار زیاد بعد از ازدواج نیز تداوم خواهد یافت. یکی از راههای شناسایی فرد مقابل، شناخت خانواده ی اوست. یکی از بهترین شیوه ها برای شناخت فرد مشاهده ی اوست زمانی که با خانواده اش در تعامل است. نحوه ی برخورد فرد با اعضای خانواده و پدر و مادر، شاخصی از رفتار آینده ی او در یک ار تباط صمیمانه است. نوع برخورد و رفتار فرد در خانواده، اطلاعات بسیار زیادی به ما می دهد، تا پیش بینی کنیم که بعد از ازدواج این فرد چگونه برخورد خواهد کرد. اگر فرد در ارتباط با خانواده صادق و راحت باشد، احتمالاً بعد از ازدواج هم به همین شیوه رفتار خواهد کرد و اگر فردی با اعضای خانواده اش با تعارض فراوان و ضدیت رفتار کند، احتمالاً همان الگو نیز به رابطه ی با همسر تسّری پیدا خواهد کرد.
بسیاری باور دارند که همه ی توان خود را به کار خواهند برد، تا الگو های رفتاری خانواده ی خود را دوباره ایجاد نکنند و در رابطه ی جدیدشان الگوی جدیدی از خانواده ارایه کنند « من مثل پدرم نیستم » یا «من نمی خواهم خانواده ای شبیه آنچه که پدر و مادرم ایجاد کردند، داشته باشم ». و یا « به شما خواهم گفت که خانواده یعنی چه! ».
گفتن این حرفها بسیار راحتتر از عمل کردن به آنهاست. البته این بدین معنا نیست که انسان قدرت تغییر الگو های قدیمی یاد گرفته را ندارد، بلکه می توان گفت که هر فردی این قدرت را دارد که آنچه را در خانواده یاد گرفته است بشناسد و تغییر دهد.
آشنایی تنها در یک تعامل دو نفره بدست نمی آید، بلکه ما می توانیم از نظر دیگران، دوستان و والدین برای شناختن بهتر فرد مقابل سود جوییم. در آشنایی سنتی اصل بر این است که افراد کهن سال و والدین عقل و قدرت انتخاب همسر مناسب را دارا هستند. والدین بیشتر موقعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را در نظر می گیرند. در این نوع ازدواجها تبار و اصل و نسب و موقعی ت خانوادگی عموماً مهمتر از دلبستگی و علاقه ی دو طرف است و نرخ طلاق در جوامعی که ازدواج سنتی رایج است بسیار کمتر از نرخ طلاق در جوامع دیگر است. آیا بر این اساس می توان نتیجه گرفت که والدین و افراد بزرگسال بهتر از افراد جوان می توانند تصمیم بگیرند؟ ! ما بر این باور هستیم که نظر والدین و افراد کهنسال در کنار نظر افراد جوان حا یز اهمیت است و افراد جوان نیاز به شنیدن نظرات آنها دارند اما بزرگسالان نیز باید حق انتخاب افراد جوان را به رسمیت بشناسند.
لازم است که ما شخصی را که می خواهیم زندگی خود را با او سپری کنیم به خوبی بشناسیم. ازدواج بسیار مهمتر از آن است که به شانس و تصادف واگذار شود. یک ازدواج موفق بی نهایت ارزشمند است و یک ازدواج ناموفق می تواند یک تراژدی واقعی باشد.
ده اشتباه در فرآیند آشنایی قبل از ازدواج
ارسال یک پاسخ